♥عاشقانــه♥سلطان غـ ـــم♥
آخرین سنگر سکوته! خیلی حرفا گفتنی نیست!
۞۞۞۞....۞۞............۞۞........۞۞۞۞.......................۞۞
هر روز نبودنت را بر دیوار خط می کشم . دیگر جایی برای خط زدن ندارد !
اشک هایم را در یک بطری جمع کرده بودم.....
بــــانو "حـــــوا " .... تو مگر سیب را پوست کندی خوردی ؟ که دنیا اینگونه پوست ما را می کند ...! مـــی بـــرم ایـــن دل را
گــاه دلم میگیرد ، گــاه زندگی سخت میشود . گــاه تنها ، تنهايي آرامش مي آورد گــاه هوایت دیوانهام میکند . تمامِ روز و شب من میشوند ... آن وقت بغض راه گــلویم را میگیرد ... !
ببـــیــــــن امروز تا سر حد مرگ بگذار ديوانه صدايم كنند بگذار بگویند مجنون فرقی نمی کند ! من تمام هويت خود را
زمانی که ديگر اسمم را صدا نزدی از ياد برده ام...!
بی وجدانی چون گلی ست!
امشب برای محکمه قاضی تویی خدا
تمام زمزمه ی این روزهایم این است... اما لطفاً شما باور نکنید
۞۞۞۞.....۞۞..........۞۞......۞۞۞۞۞۞...................۞۞
......۞۞......۞۞.........۞۞....۞۞............۞۞................۞۞
۞۞۞۞.......۞۞......۞۞....۞۞...............۞۞..............۞۞
۞۞۞۞........۞۞....۞۞.....۞۞...............۞۞..............۞۞
......۞۞.........۞۞...۞۞.......۞۞............۞۞................۞۞
۞۞۞۞..........۞۞۞۞...........۞۞۞۞۞۞......۞۞۞۞۞۞
۞۞۞۞.............۞۞..................۞۞۞۞.........۞۞۞۞۞۞
باید گاهــــــــــی بتراشند ...
تا برای دلتنگـــــــــی های تازه جا باز شود
دلتنگی هایی که جـــــــــایشان نه در دل
که در گلــــــــوی آدم است
دلتنگی هــــــــــایی که می توانند آدم را خفه کنند
ببین این دیوار لامروت ...
خوش به حال تو که خودت را راحت کردی .
تنها یک خط کشیدی آنهم روی من !
خیلی وقت است که رفته ای....
فکر کنم دیگر شراب نابی شده ....
بدون تو همه ی آن را میخورم....
فقط به سلامته کسایی که بی کسن ولی ناکس نیستن......
بـــه هزار ویک بیراهه
تا٬
گــــم کنم راه آشنای تو را
امـــا نمی دانم
چه دردی ست بیراهه ها نیز
به تـــــو ختم می شوند . . . !
گــاه گذشته اذيتم مي كند .
این " گــاه " ها ، گــهگاه
درست مثل همین روزهــا ...
این اسمش دلــــــه !
اگر قرار بــــــود بفهمه که فاصله یعنی چــــــــی
اگر قرار بــــــود بفهمــــه که نمیشــــه …
میشد مغــــــــز !
دلـــــه ..
نمی فهمــــــه … !
خواستم اطلاع بدم.
قسمت آخر را بازی خواهم کرد...
قسمتی که تو خواهی گفت
هرگز دوستت نداشته ام
که وقتی درونت شکفت!
به خود گفتم
یاد خارستان عشقت به خیر... !!!
بشکاف غربت دل ما را جدا جدا
یکبارهم 'قلم که نداری' اشاره کن
من مینویسمش تو ولی استخاره کن
بشنو وازعدالت خود استفاده ای..
اصلا به حرفهای دلم گوش داده ای؟
یادت که هست آمدنش را؟ فریب بود
مثل وصال آدم و حوا و سیب بود
:"آسوده باش دلهره هایت برای من
اما کنارعشق، وفایت برای من"
وقتی سکوت راکدِ دل را صداشکست
وقتی که در لباس وفا، بی وفا نشست
دیدم که عاشقانه نگاهش دروغ بود
انگار قلب خاطره هایش شلوغ بود
رحمی بکن دلیل بیاور چرا نماند؟
گفتی که:'وعده شرطِ وفا' ازقضا..نخواند!
چیزی بگو خدا که شکستم میان وهم
باور بکن مرا،غم این شعر را بفهم
حتماً صدای بی کسی ام را شنیده ای
شاید تو هم به آخر دنیا رسیده ای..
"حال" من خوب است
قالب : بلاگفا |